دخترک نازم سلام. 30 آبان تولد علیرضا بود. ما به فاصله یکی دو روز واسش یه جشن تولد کوچولو توی خونه گرفتیم و حسابی خوشحالش کردیم. تقریبا" فهمیده بود که می خواییم چکار کنیم. اما به گفته خودش (بعد از جشن تولد)، وقتی اومد خونه و دید ما با پیژامه نشستیم به این نتیجه رسید که ظاهرا" اشتباه کرده. ما هم خوشحال شدیم که تا حدودی به هدفمون رسیدیم. انقدر مطمئن بود تولد واسش گرفتیم که به مامانش گفته بود چرا لباس نپوشیدی مگه تو نمیای
و اونم از حرفش تعجب کرده بود.
به هر حال تولد خوبی بود. کیک و هدیه از طرف مامانی و دایی رامین و دایی امیر و یه شام خوب: سوسیس پنیری
راستی تزیینات توی اتاق تو انجام شده بود. مرسی دخترکم







و بعد از تولد: دو نفری مشغول بازی............................ (پازل). خیلی باحالید.
