توسط بابا مجتبی
| دوشنبه سوم خرداد ۱۴۰۰ | 22:32
دخترک نازم سلام. یه تماس تلفنی و اصرار زیاد و یه پیام واتس آپی باعث شد موقع ظهر خودم رو به خونه برسونم تا یه دختر کوچولو که برنامه ریزی کرده بود ساعت ۱۳ بره تنهایی خرید کنه
و واسه این کارم خیلی ذوق داشت به قول خودش به آرزوش برسه. بله دخترکم. منظورم شمایی. جلوی خونه وایستادم و تو با یه کیف خوشگل و سرشار از هیجان رفتی خرید و خوشحال و ذوق زده برگشتی.اونم با ۲ تا دنت و یه شکلات خوشمزه که با پول خودت خریدی. با هم نشستیم توی ماشین و خوردیم و تو مثل همیشه با معرفت بودی و کمی هم واسه مامانی نگه داشتی.مررررسی دختر عااااشق![]()


.jpg)