
یعنی من عاشق اینم که سوسیس خودتو خوردی، نصف قارچ منم زدی به بدن و اینطوری داری بلال مامانی رو می خوری. جووووووونم. ![]()

لطفا" برای مشاهده تمام تصاویر روی ادامه مطلب کلیک نمایید- ممنون

یعنی من عاشق اینم که سوسیس خودتو خوردی، نصف قارچ منم زدی به بدن و اینطوری داری بلال مامانی رو می خوری. جووووووونم. ![]()

لطفا" برای مشاهده تمام تصاویر روی ادامه مطلب کلیک نمایید- ممنون
شاهدم داریم (می می)

دخترک نازم سلام. عشق من دیشب رفتیم طرقبه و آخرین شب تابستون ۱۴۰۰ رو با سوسیس پنیری، قارچ و بلال سپری کردیم و البته بعدش هم پارک نزدیکخونه و بازی با جناب خنگول.
خیلی باحاله که بعد از یه ربع رانندگی فهمیدم توی جاده شاندیزم نه طرقبه!!!! هنوزم فکر میکنم خندم میگیره ونگران خودم میشم. اما تا فهمیدم دور زدیم و رفتیم طرقبه. توسوسیس سفارش دادی. من قارچ ومامانی بلال اما در نهایت تقریبا همش قسمت تو شد. نووووش جونت
راستی خیلی باحاله که دیشب تولد شناسنامه ای مامانی بود و مامانی با فشار و همکاری تو، منو به اینجا رسوندید که چرا تا حالا این شبو جشن نمیگرفتیم. خیلی باحال بود. نتیجش کاسبی مامانی بود.
--------------------------
لطفا" برای مشاهده تصاویر روی ادامه مطلب کلیک کنید- ممنون
دخترک نازم تصاویری که می بینی مربوط به بازی چشم بستست که امروز بازی کردیم. مدتها بود که بازی نکرده بودیم و حسابی حال داد. تو خیلی سریع منو پیدا میکنی. چون کپلم. تازه بعضی وقتا بهم تخفیفم میدی.
این بازی در کنار پکون و فکل بازی، قدیمی ترین بازی ماست که هنوزم پابرجاست.
-----------------------
داری تا 10 می شمری تا من قایم شم.
(نشستی که تخفیف بدی بهم- فرصت بیشتر)

و راه افتادی دنبالم.


دخترکم سلام. عشق زیبای من دو سه روزی توی فاز درست کردن ادکلن بودی. واقعا" که ادکلن و عطرهای خوش بویی می ساختی. از چیزای مختلفی توشون استفاده می کردی مثل برگ گل، گلاب و... . تو خیلی کوچولو و باحااااالی. ![]()

دخترکم سلام. دیگه رسما" لاکی دوستون به یه دراکولای کپل تبدیل شده و مدام میخواد ما رو گاز بگیره. گازای اساسی ام میگیره (که عکساشو توی وبلاگ گذاشتم). امیدواریم به خواب زمستونی که رفت بعدش خوب بشه. البته منتظریم باغ وحش باز بشه تا بریم اونجا بپرسیم ببینیم میتونیم علتش رو بپرسیم یانه. فعلا" که شبا در بالکن رو میبندیم از ترسمون![]()
![]()
امااااااااا
لاکی واقعا" باحاله و به عنوان عضو خانواده واقعا" دوسش داریم و با کارای جالبش حال می کنیم. چون خیلی کارای بانمکی می کنه از جمله رفتن توی این سبد کوچولو![]()


- با فرزندتان پیاده روی کنید.
- فرزند خود را وادار به کاری نکنید که آمادگی انجام دادن آن را ندارد. چون ممکن است در این کار موفق نشود.
- به لیاقت و شایستگی فرزندتان در هر سطحی که هست احترام بگذارید. او هنوز در مرحله یادگیری بسیاری از مهارتهاست و نمیتواند وظایفش را به خوبی انجام دهد. اما مهم آن است که آنچه را اکنون میتواند انجام دهد تحسین وتمجید کنید.
- به فرزندتان چگونگی صحبت کردن در جمع را بیاموزید تا بتواند هر چه بیشتر بر دیگران اثرمثبت بگذارد و در کانون توجه دیگران قرار گیرد. این مهارت، عزت نفس او را به میزان زیادی تقویت میکند.
- به لطیفه هایی که فرزندتان تعریف میکند بخندید. (هر چند اگر جالب توجه و خنده دار نباشد).
- دندان های کج و کوله وناقص فرزندتان را معالجه کنید تا از لبخندزدن طفره نرود. لبخندزدن اعتماد به نفس را تقویت میکند.
- گاهی اوقات سر به سر فرزندتان بگذارید و با او شوخی کنید.
- بگذارید فرزندتان لباسی را که خیلی دوست دارد بیشتر بپوشد.
- اگر فرزندتان کاری بی نظیر و فوق العاده انجام داد، او را با گفتن کلمات و عباراتی نظیر: معرکه است، بی نظیره، محشره و... تحسین کنید.
- اجازه دهید فرزندتان از عطر یا مواد خوشبوکننده شما استفاده کند.
- به فرزندتان بیاموزید که هرگز سوال نسنجیده و بی ربط نپرسد.
- در یک شب صاف ومهتابی با فرزند خود به فضایی باز بروید و ستارگان را مشاهده کنید. (باز کردن چشمان بچه ها به پدیده های جالب توجه جهان)
- اگر فرزندتان خطایی کرد آن را توجیح نکنید. بگذارید خود او مسوولیت کار نادرستش را به عهده بگیرد.
- درک کنید که گاهی اوقات فرزند شما ممکن است نخواهد بزرگ شود. این بینش فرزند شما بسیار وحشتناک است. با وجود این، بگذارید اندک زمانی دیگر کماکان کوچک بماند.
- اگر فرزندتان شکوه میکند که شما بیش از اندازه بدخلق هستید، در این باره بیندیشید. چه بسا حق با او باشد.
- بی آنکه از قبل تدارک ببینید یا برنامه ریزی کنید، با فرزند خود برای گردش روزانه به بیرون از شهر بروید و لذت ببرید.
دخترکم سلام.عشق زیبای من، روز به روز داره تعداد خراش های "پنجولِ" "بادوم زمینی" روی دست وپات زیاد میشه وفکر کنم دیگه باید یه کاریش بکنیم.
چون تو عاشق اینی که این گربه شیطون وکوچولوی پارک، با پنجه های فسقلیش روت خراش بندازه. با عشق میای جای خراشهاش رو بهم نشون میدی وهمزمان قربون صدقش میری ومنم نگران اینم که دستهای کوچولو و نازت زخم میشن. خیلی باحالی بابایی. خیلی.![]()
البته از حق نگذریم که امسال این گربه های پارک نزدیک خونه خیلی خیلی به ما خدمت کردن. چون باعث شدن نفهمیم تا اینجای تعطیلات تابستون چجوری گذشته. به ویژه باند بی مغزان (خنگول، بادوم زمینی و...).


دخترک نازم سلام. بعد از کلی گشتن و حتی یکی دو تا ویلا رو از نزدیک دیدن، بازم رسیدیم به باغ ویلای آقای علیخانی توی حصار شاندیز. یه جای زیبا، تمیز و خوش آب وهوا. با استخر وجکوزی باحال. اونم در حالی که کلی پول باید واسه چکای خونه کنار بزاریم وهمین الانشم کم داریم
اما من اینجوری ام دیگه. اعتقاد دارم اگر هی این فکرارو کنم هیچ جایی نمیشه رفت.
بگذریم. 4 شنبه بود که رفتیم اونجا و خیلی خیلی حال کردیم. مثل همیشه، انقدر رفتیم استخر که داشتیم میترکیدیم. حتی وقت نکردیم تنیس روی میز و فوتبال دستی و... بازی کنیم. فکر کنم در مجموع دو ساعتم از فضای سبز استفاده نکردیم.
من که تا دو روز استخونام درد میکرد و تا صبح شنبه مریض بودم و همش می خوابیدم
. مامانی میگه انقدر "فیل دریایی" و "کپل دریایی" شدی این بلا سرت اومد. اما هر چی بود حال داد. کلی واست "تاکسی دریایی" شدم. واسه اولین بار منوتوی آب بغل کردی و بلند کردی (بهم گفتی توی کتاب خوندی، اجسام توی آب سبک تر میشن).
چه جوجه وسوسیس پنیری ای زدیم. وای وای وای. تو هم که واسه کنار استخر، رانی هلو داشتی و خیلی شیک حال میکردی. دخترکم بهت قول دادم امسال 10، 12 بار بریم ویلای استخر دار تا حالشو ببری و توی این شرایط کرونایی جایگزینی واسه سفر بشه. تا اینجا که 3 بار رفتیم و دارم به انجام قولم نزدیک میشم.


لطفا" برای مشاهده تمام تصاویر روی ادامه مطلب کلیک نمایید- ممنون