دختر نازم سلام. امروز دومین روز از قرن جدیده و ما داریم آماده میشیم که بریم بیرون. تو گیتارت رو تمرین کردی و حدود یک و نیم ساعتی از تفریح اولمون گذشته.
تفریح اولمون رفتن به پارک نزدیک خونه بود. حدود ۲۵ دور دوچرخه سواری کردی و ما هم با خاله سارا صحبت کردیم. دوستاتم طبق قرار قبلی بالاخره اومدن تا یه جشن تولد کوچولو واسه فاطمه توی پارک بگیرید.
واسه اولین بار بود این کارو میکردید و واسه اولین بارم بهت اجازه دادم تا پیاده با دوستات بری و کیک تولد بخری. خیلی خوشحال بودی و بهت خوش گذشت. از کیک خوردنت هم راضی بودی.
راستی یه بار پول کم آوردید. برگشتید و دوستات رفتن پول اوردن و دوباره رفتید کیک خریدید. چندتا شمعم می خواستید روشن کنید اما چون باد نمیزاشت به یه دونه قناعت کردید. فکرم می کنم قاشق نداشتید و با لیوان کیک خوردید.کوووووچوووولوووووووووووها ![]()

