توسط بابا مجتبی
| چهارشنبه شانزدهم مهر ۱۳۹۹ | 16:28
دخترک نازم سلام. مدتها بود که عمو علیزاده و برو بجش رو ندیده بودیم. یعنی از زمان شروع کرونا تا الان تا اینکه بالاخره چند شب پیش و قبل از رفتن به تربت اومدن خونه ما. کلی حرف زدیم و البته تو و تارا هم حسابی با هم بازی کردید و روی صورتتون نقاشی کشیدید. طاها هم واسه خودش یه گوشه آدم آهنی می ساخت. شب خوبی بود. شامم یه املت زدیم به بدن. می دونم که سالها بعد یاد اون شب که می افتیم کلی دلمون واسش تنگ میشه.![]()




