دخترکم سلام. عشق من، راستشو بخوای با وجود می می مهربونت خیلی نگران این نیستم که زود این دنیا رو ترک کنم. واسه اینکه واقعا مامانی تو یه انسانی مهربون، قوی و شیرزنه. باید سالها باهاش زندگی کنی تا متوجه بشی چی میگم. نمیشه توی نوشته آورد و قابل وصف نیست.
دخترکم توی این سالها خیلی فراز و نشیب توی زندگی داشتیم و هنوز هم داریم. اما در بیشتر مواقع اینمامانی مهربون تو بوده که خم به ابرو نیاورده و بدون غرولند و ناله و... آرامش رو توی خونه حاکم کرده. مامانی مهربون تو بوده که صبوری و متانت رو شرمنده خودش کرده و عشق و علاقه به بچه و شوهر رو به خوبی عملی کرده. وقتی به چهره مامانیت نگاه میکنم همیشه یه بزرگواری، یه ایستادگی و یه استواری خاصی رو توی چهرش میبینم که توی این ۴۰ سال توی هیچ خانمی ندیدم. و همه اینا باعث میشه هم خیالم از خیلی چیزها راحت باشه، هم نگران این باشم که اگه نباشه چه بلایی سر من میاد و هم شرمنده باشم که اونطوری که باید عشق، آرامش و خوشبختی رو بهش هدیه ندادم. اما اینو بدون که مامانی تو ملکه قدرتمند زندگی منه. عشق منه و بیش از قبل تلاش میکنم تا حس آرامش و خوشبختی رو در اون ایجاد کنم.
دخترکم اینو هم بگم و تاکید کنم که عاقل بودن تر مامانی و منطقی تر بودنش در قیاس با من در کنار صبوری، عشق، ملایمت، انعطاف پذیری و ایثارش در برابر خانوادش واقعا یه موجود آسمونی و پاک رو ساخته که باعث میشه از بودن در کنارش احساس لذت کنم.
دخترکم به هر دوتون قول میدم تا وقتی که هستم برای جبران این همه عشق و ایستادگی تمام تلاشم رو بکنم و مطمئنم که خدای مهربون، کمکمون میکنه که روزهای خیلی خیلی بهتر و عاشقانه تر داشته باشیم.
دخترکم قدر این مامان مهربون، عاشق و قوی رو بدون...