ما در ادامه پاییز گردیمون و با توجه به 2، 3 روز تعطیلی که هفته پیش بود، یه صبح، 3 نفری رفتیم سمت زشک. بعد از شاندیز، از ابرده تا زشک واقعا" مسیر زیبا بود: جاده های پیچ در پیچ شمالی با برگهای زرد و البته طوله سگهای بامزه ای که کنار جاده دیدیم.
وقتی به زشک رسیدیم، یه مسیر 1.5 ساعته رو پیاده روی کردیم. رودخونه آب خوبی داشت و منظره های ویژه ای هم واسه عکس گرفتن وجود داشت. موقع برگشتن مامانی یه خبر ویژه بهمون داد: ناهار مهمون ملکه ایم
. کلی خوشحال شدیم که این دختر کوچولو میخواد مارو مهمون کنه. با خوشحالی سوار ماشین شدیم و اول از همه یه جا نگه داشتیم و زیر کرسی، چای مشت خوردیم. اما چون روز شهادت بود به جز رستوران کوروش ابرده که واقعا" غذاهاش خیلی خیلی گرون بود (از ارمم گرونتر)، بقیه بسته بودن. این بود که از شاندیز رفتیم طرقبه (فکرشو بکن). حدود ساعت سه و نیم عصر بود که واسه اولین بار در رستوران ماه و مهر غذا خوردیم و انصافا" غذاش هم خوب بود. دم مامان ملکت گرم که مهمونمون کرد.


هنوزم یاد اون روز می افتم کیف می کنم. کلا" امسال خیلی توی پاییز از زیباییهاش لذت بردیم. 
نی نی هاپوهای بانکم وسط راه

.jpg)
یه ویوی زیبا از ابتدای مسیر پیاده روی



اینجا تو به من گفتی: بابایی تو همش از مامانی عکس می گیری و بهش میگی ازت عکس بگیرم ولی به من نمیگی که میخای ازت عکس بگیرم؟
منم همه چی اومد دستم و فهمیدم اعصاب نداری.








همونجری که گفتم، بعد از گشت و گذار در زشک زیبا، رفتیم یه جای باحال و چای خوردیم. اونم زیر کرسی




تو دوست داشتی روی برگها راه بری. واسه همینم در مسیر برگشت چند دقیقه ای نگه داشتم و این عکس هم مربوط به همین موضوعه

بعد هم جلوی رستوران داریوش ابرده نگه داشتیم واسه نهار.کلی هم از طبقاتش بالا رفتیم و تخت هم گرفتیم. اما قیمتاشو که دیدیم سرمون سوت کشید. کباب لقمه 80 هزار تومن. گوشت 120 هزار تومن و... . یعنی 2 برابر تمام رستورانهای شیک شاندیز و طرقبه. ما هم بدون تعارف چیزی نخوردیم و اومدیم بیرون.

اما مگه میشد شام مفت رو بی خیال شم (مهمون مامانی بودیم). با توجه به اینکه روز شهادت بود و همه رستورانهام تعطیل بودن، اومدیم انتهای وکیل آباد و رفتیم طرقبه. حدود ساعت 15 بود. بعد از نیم ساعت رسیدیم به رستوران ماه و مهر. اونجا نشستیم و غذای خوشمزه ای هم خوردیم. به به.

و اینطوری یه روز خوب و درجه 1 ما تموم شد.